احمد قایدی(برادر شهید):
بسم الله الرحمن الرحیم
در رابطه با جاذبه و محبوبیت شهید در میان اعضای خانواده باید بگویم شهید قایدی دارای اخلاق و صفات حسنهای بود که نشئت گرفته از ایمان قوی وی بود. نسبت به اعضای خانواده بسیار متین و خوش اخلاق بود که حتی در بعضی از اوقات روز یا شب در منزل نبود خانواده در خود خلاُ ایجاد شده را احساس مینمود و برادران و خواهران و والدین طاقت یک لحظه دوری وی را نداشتند. لبخند دلنشیتنی آذین بند لبان مبارکش بود و خستگی را از تن اعضای خانواده بیرون مینمود.
در مورد رفتار و شخصیت شهید بگویم که در زمان جبهه و جنگ حقیر سن و سال کمی داشتم ولی بی تابی و بی قراری وی را جهت حضور در جبهه ها و دفاع از اسلام میدیدم، نمازهای شبانه وی از ایشان انسانی ساخت که مصداق آیه ( من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه) گردید.
در رابطه با رفتار با پدر و مادر همین را بگویم که ورود و خروج از منزل را با بوسه زدن بر دستان ایشان شروع و خاتمه میداد، حتی در همان موقع یادم میآید که لباس پدر و مادر را در زیر آفتاب گرم و سوزان تابستان میشست و حتی برای یک بار کوچکترین حرف تندی به آنان نزد و دل آنان را نمیآزرد.
بسیار متین و راستگو و درستکار بود و همیشه برادران و خواهران خود را نصیحت و اندرز میکرد.
نسبت به همه اعضای خانواده اهمیت میداد و ارتباطها را علی السویه تقسیم مینمود.
بسیار متواضع و فروتن بود و حتی برای یک بار هم با تکبر با کسی برخورد نکرد و در خیلی موارد کظم غیظ مینمود. سادهپوش بود که از یکی از دبیران وی به نام جناب آقای حسین پرویزی شنیدم که میفرمود سادهپوشی وی مرا به وجد میآورد. نمازها را به وقت و در مسجد به جا میآورد و در برابر مشکلات صبر و استقامت عجیبی داشت و با عنایت به فقر حاکم بر خانواده چهرهاش بر اثر آفتاب و نشستن بر سر جادهها و انتظار وسیله ایاب و ذهاب کبود گشتهبود ولی هیچگاه از فقر دم نمیزد.
در نظر و دید مردم بسیار دوست داشتنی بود که الان نیز با گذشت چندین سال از شهادت وی مردم یاد و خاطر وی را گرامی داشته و هنگام بر زبان آوردن نام وی گریه مجالشان نمیدهد.
با دوستان بسیار مهربان بود و در انتخاب دوست بسیار دقت میکرد و صفات حسنه و اخلاق پسندیده را شرط دوستیابی میدانست.
در خصوص رعایت حق الناس بسیار مقید بود و در همین موارد یادم میآید به پدر و ماردم سفارش میکرد که مبادا که خوراکی که شبهه ناک داشته باشد در منزل بیاورید.
شهید در منزلی پرورش یافت که عطرآگین از قرآن و دعا و نیایش بود. علاقه وافری به کلام الله مجید داشت و در همان کودکی قرأن را به طور کامل فرا گرفت و با صدای دلنشینی قرائت میکرد. در ادعیه حضور مستمر داشت و خودش نیز میخواند.
در وصیتنامه سفارش موکد کرده که به نماز اهمیت دهید و خود نیز بسیار مقید بود حتی الامکان در نماز جمعه و مستمرا در نماز جماعت شرکت مینمود.
درباره میزان پایبندی شهید نسبت به واجبات و انجام نوافل و مستحبات همین بس که یادم میآید بعضی مواقع که بیدار میشدم وی را در حال خواندن نماز یا دعا میدیدم.
عشق به ائمه خصوصا حضرت اباعبدالله به صورت قلبی بود و توسل به ائمه را داروی هر دردی میدانست.
تحول فکری شهید نشئت گرفته از بزرگانی چون امام خمینی ، شهید مطهری، شهید رجایی، شهید باهنر، شهید مفتح، شهید دستغیب، شهید حاج آقا مصطفی خمینی و حضرت آیت الله خامنه ای بود.
بسیار ولایت پذیر بود و تمام نصایح و سخنان امام را با جان و دل گوش میداد.
بزرگترین آرزویش وصال خداوند بود اما نه در بستر بیماری و حوادث قهری بلکه از طریق شهادت و نوشیدن عسل گوارای شهادت.
وی به عنوان عضو اصلی کتابخانه مهدی موعود روستای چارک که زیر نظر جهاد سازندگی وقت بود فعالیت داشت و در فعالیتهای بسیج و سپاه اعم از راهپیماییها و مراسمات مذهبی حضور مستمر داشت.
در همان زمان جنگ یادم میآید آثار دوستان خود را که قبل از وی به شهادت رسیدهبودن جمعآوری مینمود بچه ها را به آمدن به مسجد تشویق میکرد و آنان را به حضور در ادعیه ترغیب مینمود و در برگزاری مراسمات و ایام الله ها تلاش وافری داشت.
در هنگام شهادت یاران و دوستانش غبطه میخورد و ناراحت میشد از بابت اینکه میگفت ای کاش من به جای آنان بودم و این شهادت نصیب من هم میشد و الگوی شهادت را حضرت قاسم علیه السلام را که میفرمود احلی من العسل میدانست.
از حالات روحانی او همین بس که بگویم که وصیتنامه خویش را در نواری قرائت نموده وهمیشه رویای شادقانه شهادت را در سرمی پرورانید .
توضیح المسائل امام (ره)وزندگانی ائمه اطهار وکتابهایی در زمینه دوست یابی را مطالعه مینمود .
اوقات فراغت خود را با خواندن قرآنیا بیان داستانهایی برای اعضای خانواده ویا فعالیت در کتابخانه ومسجدو حسینیه ویا زمین ورزشی میگذرانید .
اکثر دوستان وی را میشناسم از جمله آقای محمد ابراهیمی از جم وریز , سید ابراهیم حسینی دبیر دینی وعربی ,سیداسدالله حسینی کارشناس علوم قرآنی , وحسن قائدی آموزگار دبستان , سید مهدی حسینی .
فقط به همین اکتفا میکنم که وی هر جا میرفت برای جبهه وجنگ تبلیغ مینمود واز همین طریق دوستان زیادی را به جبهه ها اعزام نمود .
در سال 1365 ودر سن 17 سالگی برای اولین بار به جبهه ها رفت .
عشق به امام خمینی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عامل و محرک اصلی وی در رفتن به جبهه ها بود .
در اولین بار با روحیه ای خاص و جلب رضایت والدین راهی جبهه ها می شد ونورانیت حضور در جبهه ها در چهره اش هویدا بود .
در مدت دفاع مقدس در پشت جبهه ها به جمع آوری کمک به جبهه ها اعم از لباس وغذا میپرداخت .
نامه ها ی متعددی می نوشت و پدر ومادر را به صبر و برادران وخواهران را به انجام واجبات وترک محرمات توصیه و سفارش وتوصیه مینمود خیلی از نامه ها ممکن است نزد همرزمان وی موجود باشد .
همین بس که تا می رسید به فکر رفتن وبرگشتن به محل خدمت در جبهه ها وحضور در جبهه ها را عبادت میدا نست .
در مورد فداکاری وی همین بس که 2 ساعت قبل از شهادت که موج وترکش خورده بود با پای تیر خورده حاضر نشد که همرزمانش را رها نماید.
وی یکبار مجروح نیز شده بود ودر بیمارستان اهواز بستری بود وبعداز بهبودی به ما اطلاع دادند .
آخرین بار که میخواست دوباره برگردد وداعی نمود که بوی شها دت می داد وداعی نمود که برگشتن در آن نبود ومادرم نیز در دفعه آخر با آب وی را بدرقه نمود وبا صدای چاووش او را همراهی کرد .
برادران پاسدار محسن دشتی واسماعیل دشتی وبرادران دبیر محمد ابراهیمی از جم و ریز وسید ابراهیم حسینی از روستای چارک و دایی ایشان محمد قایدی از بندر رستمی از همرزمان وی در جبهه بودند.
در مورد شهادت وی توسط مرحوم حاج علی صحت وپور از افراد با ایمان و شاخص شهرستان دشتی خبر شهادت ایشان را به ما آوردند.
بعد از اینکه از شهادت وی خبردار شدیم ابتدا ناراحت شده ولی در ادامه از افتخاری که نصیب خانواده ما گردیده بود خرسند گردیدیم همه مردم مراسم استقبال را با شکوه خاصی برگزار نمودند.
محل دفن شهید گلزار دارالرحمه روستای چارک و جسد به طور کامل تحویل خانواده گردید.
مراسم تشییع ایشان در هوایی بسیار گرم و مردادماه با شکوه خاصی انجام شد و همه مردم قدر شناس روستای چارک شرکت کردند.
و از اینکه از خانواده معظم شهدا هستیم بسیار افتخار میکنم و به خود میبالم.
با توجه به گذشت چند سال از شهادت برادرم باور کنید در همه لحظات سخت زندگی وی را کنار خود میبینم و با یاد وی روحیه معنویم تقویت میگردد.
فرهنگ جهاد و شهادت را با برگزاری یادواره شهدا و نگهداری آثار شهدا در موزه مخصوص و اهمیت دادن به وصایای شهدا و در بعد اقتصادی کاری کنیم که مردم نسبت به انقلاب بدبین نشوند.
در آخر از همه دست اندرکاران و مسئولین که فرصت مصاحبه را به ما دادند تشکر میکنم و امیدوارم قدردان خون شهدا باشیم میز و مقامها فریب مان ندهد و به فکر مردم خصوصا قشر ضعیف باشیم.